افکار منفی را باور نکنیم

در این مقاله یاد خواهیم گرفت که هر آنچه که ذهنمان می گوید را باور نکنیم و بتوانیم بین ذهنمان و واقعیت تماییز قائل شویم.

به طور کلی ما دو نوع هوش داریم:

1. هوش مثبت: این هوش سبب رشد ما در زندگی خواهد شد. از این هوش زمانی استفاده می کنیم که ذهن ما درخدمت ما و ارزش های ماست. در واقع این هوش زمانی فعال است که ذهن ما در زمان حال است.
2. هوش منفی: از زمانی که هوش ما در خدمت ما نیست و شما را در رسیدن به جایگاهی که می خواهید و اقدامات لازم آن باز می دارد، هوش منفی شماست که فعال شده است. معمولا خرابکارهای ذهن ما باعث به وجود آمدن هوش منفی می شوند.

برای رسیدن به هوش مثبت بالا باید خرابکارها ی ذهنمان را بشناسیم. اما قبل از آن یک مثال خیلی ساده برای شناخت افکار ذهن می زنم.

فرض کنید که ذهن شما باید یک سوپرمارکت بزرگ است و همه چیز در این سوپر مارکت وجود دارد و هر کالایی کنارش تبلیغاتی دارد . به جای اینکه به دنبال تبلیغات باشید، ببنید الان، در حال حاضر چه چیزی نیاز دارید که بخواهید در سبد خریدتان قرار دهید.ببینید چه کالایی الان بخرید برایتان خوب است.

هر چیزی که ذهنتتان می گوید را به عنوان واقعیت بپذیرید.

انواع خرابکارها

به طور کلی ما 10نوع خرابکار داریم. برای بعضی از افراد ممکن است همه آنها فعال باشند و برای بعضی ممکن است چند مورد از آنها فعال باشند.

به طور کلی این خرابکارها دشمن درونی ما هستند و به زیان ما عمل می کنند و همه افراد جهان با این خرابکارها درگیر هستند

خرابکارها عبارتند از:

1. رئیس خرابکارها ( قاضی ) :اگر بگوییم 100 واحد خرابکار داریم، 80 واحد آن قاضی است. این خرابکار آن بخش از الگوهای عادتی ماست که ما را برمی انگیزاند ه در مورد خودمان، اطرافیانمان و دنیا قضاوت کنیم. بیشترین کاری که انجام می دهد، عیب جویی است و همیشه مشغول ارزیابی است.
2. سخت گیر (کمالگراست ) :این خرابکار ما را مجبور به کما لگرایی بی نقص و کامل می کند و مدام به ما می گوید باید کار را بی اشتباه انجام دهی.
3. رضایت طلب : شما را تحریک می کند کاری کنید تا تایید دیگران را بگیرید هر تلاشی می کنید که مبادا دیگران را ناراحت کنید و سعی می کنید که رضایت خاطر همه اطرافیانتان را بدست آورید.
4. موفقیت طلب :این خرابکار معیار شادی و احساس خوشبختی را در بدست آوردن موفقیت ها می داند. به عنوان مثال مهمانی رفتن و یا تماشای یک فیلم را کاری بیهوده می داند و فکر می کنند که وقتشان تلف شده است.

5.خرابکار مظلوم : همیشه می گوید تو بدبختی، تو بیچاره ایی، من زندگی ام را از دست داده ام و با این جملات در نقش یک قربانی فرو می روند.

6.خرابکار منطقی : این خرابکار می گوید همه چیز حتی عشق هم باید منطقی باشد. در واقعیت خیلی از رفتارهای ما هیچ منطقی در پس آن وجود ندارد.

7.خرابکار مراقب : همیشه مراقب هستش و خطرات را بزرگتر از اندازه واقعی شان نشان می دهد. به عنوان مثال می گوید اگر در امتحان رانندگی رد شوم چه می شود؟ مدام مراقب است که اشتباهی از ما سر نزند.

8.خرابکار بیقرار : مدام بیقراه که حالا بعدا چه کاری انجام بدم . مدام مشغول برنامه ریزی برای مرحله بعد است.

9.خرابکار کنترلگر :این خرابکار سعی می کند دیگران را تحت کنترل خودش در بیاورد و دیگران مثل خودش شکل دهد. در بلند مدت نیز یک نفرت از دیگران را ایجاد می کند.

10.خرابکار گریزان : به صور افراطی بر مثبت بودن تمرکز دارد و از تمام چیزها ی منفی گریزان است . به عنوان مثال از هر گونه دعوا و بحث به صورت افراطی فرار می کند و این در بلند مدت برای فرد مشکل ایجاد می کند.

به طور کلی ممکن است چندین خرابکار با هم شروع به حرف زدن کنند. اما فقط یک نفر است که می تواند یک تنه جلوی همه خرابکارها بایستد و آن هم خردمند درونی است.

خردمند درونی :

خردمند درونی بخشی در ذهن ماست که باید از او سوال بپرسیم و تا از اوسوال پرسیده نشود او حرف نمی زند اما اگر با او حرف بزنیم حتما پاسخ ما را خواهد داد.

دو نکته خیلی مهم وجود دارد:

1. خرابکارها را بشناسیم.
2. به مبارزه با خرابکارها نمی پردازیم چون با این کار آنها را تقویت می کنیم. فقط باید آنها را مشاهده کرد.

سه راهکار برای افزایش هوش مثبت:

• بدانیم و بشناسیم چه نیروهایی که در ذهن ما وجود دارند.
• همیشه با نیروی خردمند درونی مشورت کنیم و از او مدام سوال کنیم.
• تضعیف خرابکارها : در ذهن همه ما چندین خرابکار وجود دارد و یک خردمند . باید همیشه سعی کنیم که خرابکارها را تضعیف و خردمند را تقویت کنیم.

شیوه محاسبه هوش مثبت و منفی:

برای محاسبه هوش مثبت و منفی ابتدا خرابکارهای ذهنتان را بشناسید و سپس به هر کدام از آنها نمره ایی بین 1 تا 10 بدهید. سپس آنها را جمع کنید. به عنوان مثال جمع خرابکارهای یک نفر 45 می شود . این بدان معنی است که این فرد 45%  هوش منفی دارد و 55% هوش مثبت دارد. یعنی خردمند درونی این فرد قوی تر از خرابکارهای ذهن آن است.

موثرترین روش برای مبارزه با گفتگوهای درونی :

بهترین روش برای مبارزه با نوشخوارهای ذهنی آن است که ابتدا آنها را مشاهده کنیم مثلا بگوییم الان متوجه شدم این قاضی من است که من را قضاوت می کند و می گوید تو از عهده هیچ کاری بر نمی آیی. وقتی آن را شناسایی کنیم مثل این است که او را از پشت پرده بیرون آورده ایم و می فهمیم که واقعی نیستند و فقط در ذهن ما وجود دارند و می خواند مانع از انجام یک کار شوند.

سپس آن فکر را نام گذاری کنیم و بگوییم این خرابکار قاضی است.در آخر با خردمند درونی مان به گفتگو بنشینیم و از او نظرخواهی کنیم و اقدام لازم را انجام دهیم.