مدیریت خود
![](https://ghamkhar.com/wp-content/uploads/2020/06/luis-villasmil-mlVbMbxfWI4-unsplash-e1597222839665.jpg)
مدیریت خود
پس شناسایی ارزش ها و تعیین اهداف، متعهد ماندن و در حرکت بودن در جهت رسالت شخصی بسیار مهم حائز اهمیت است. زیرا با توجه به کارکرد مغز و اینکه همیشه تمایل داره همه چیز را عادی کند، بعد از مدتی آن شور و شوق و هیجان اولیه تمام می شود و بعد ازمدتی انگیزه فرد برای ادامه مسیر از بین می رود.
یکی از روش هایی که به متعهد ماندن به اهداف کمک می کند و باعث می شود که در حرکت باقی بمانیم، مدیریت خود است که به ما کمک می کند از زمان خود بیشترین استفاده را ببریم.مدیریت خود، شامل موارد زیر می باشد:
- مدیریت زمان: به طور کلی مدیریت زمان به معنای مدیریت اولویت هاست که این اولویت ها از رسالت شخصی ما استخراج می شوند و برای هر فرد متفاوت است و فقط خود آن فرد می تواند آنها را شناسایی کند. به عنوان مثال فردی که مأموریت شخصی او کمک به دیگران است بیشتر وقت خود را صرف کمک به دیگران می کند اما فرد دیگری که رسالتش رسیدن به شغل مورد علاقه اش است، بیشترین زمان خود را صرف یادگیری مهارت های لازم برای آن شغل می کند.
اگر بدانیم در زندگی به دنبال چه هستیم و می خواهیم به کجا برسیم، یعنی نقطه شروع و نقطه پایان را بدانیم، از زمان مان بیشترین استفاده را می بریم. تمام افراد عادی و افراد موفق 24 ساعت زمان در طول یک روز داشته اند اما افراد موفق از این زمان در جهت اهدافشان استفاده کرده اند.
یکی از ابزارهایی که به ما در مدیریت زمان کمک می کند، ماتریس اولویت بندی است . این ماتریس نشان می دهد که هر کاری که ما در طول روز انجام می دهیم در یکی از این بخش های چهارگانه قرار می گیرد:
مهم غیرضروری | مهم و ضروری |
غیرضروری و غیرمهم | ضروری وغیرمهم |
به طور کلی ضروری یعنی چیزی که نیاز به توجه آنی دارد مثل زنگ خوردن تلفن، اما اینکه آیا ما به
آن توجه می کنیم یا خیر بستگی به اهمیت آن چیز دارد، یعنی آیا برای ما مهم است و در راستای
رسالت من قرار دارد ویا غیر مهم است. اگر نتوانیم موضوعات مهم را شناسایی کنیم، به راحتی زمان
زیادی را به خاطر کارهای مهم دیگران از دست می دهیم.
- کارهای مهم و ضروری: در این بخش کارهایی که هم نیاز آنی به انجام آنهاست وجود دارد و هم مهم و در راستای رسالتمان هستند مثل خرابی وسیله ایی که برای یک آموزش خاص به آن احتیاج دارید. در این بخش باید بتوانیم مدیریت بحران را یاد بگیریم.
- مهم و غیرضروری: در این بخش کار مهم است یعنی در راستای اهداف و چشم انداز ما قرار دارد اما می توان در زمان دیگر انجام داد و عجله ایی برای انجام آن نیست. البته اگر به آنها توجه نکنیم به ضروری تبدیل می شوند. این کارها را می توان با آرامش، کنترل و تمرکز انجام داد.
- ضروری و غیر مهم: گاهی بعضی از کارها ضروری هستند ولی مهم نیستند. یعنی نیاز به توجه آنی دارند و سریعا باید به آن رسیدگی کرد اما در راستای رسالت ما نیستند. به عنوان مثال یک جلسه کاری مهم و یا بیماری که ممکن است برای ما و یا اطرافیانمان اتفاق بیوفتد.
- غیر ضروری و غیر مهم: در این بخش کارهایی هستند که چیزی جز اتلاف وقت برای ما ندارند. برای این کارها نه فشار زمانی وجود دارد و نه در راستای مأموریت ما هستند. به عنوان مثال استفاده از شبکه های اجتماعی و وب گردی های بی هدف که بیشترین اتلاف وقت در مورد این کارها اتفاق می افتد.
به طور کلی بهتر است بیشترین زمان در طول روز به کارهای مهم و غیر ضروری پرداخته شود.
در مدیریت زمان باید بیشترین زمان را به کارهایی اختصاص دهیم که بیشترین رضایتمندی را برای ما به ارمغان بیاورد.
و در آخربرای مدیریت بهتر زمان، مهارت های زیر را تمرین کنید:
- مدیریت زمان دزدها: کارهایی که معمولا زمان زیادی از ما می گیرند مثل تلفن های غیر ضروری، از دست دادن زمان به خاطر بی برنامه بودن، دعوا با دیگران و یا انجام کاری که در آن تخصص نداریم. معمولا این افراد آرزو می کنند که ای کاش بیشتر از 24 ساعت زمان داشتند و همیشه وقت کم می آورند و نمی دانند باحذف این زمان دزدها می توانند زمان مفیدشان را افزایش دهند. در مورد استفاده ازموبایل اپلیکیشن هایی هستند که به ما نشان می دهند که چقدر زمان از ما دزده می شود.
- قدرت نه گفتن: در فرهنگ ما نه گفتن زیاد مؤدبانه به نظر نمی رسد برای همین خیلی از مردم از گفتن نه واهمه دارند و از این می ترسند که دیگران آنها را قضاوت کنند. اغلب اوقات حتی در برابر خواسته نامعقول دیگران هم قدرت نه گفتن نداریم. نه گفتن یک هنر است و با تمرین و تکرار باید آن را بیاموزیم. گاهی اوقات فرد مهارت و دانش کافی برای انجام کار را ندارد و باز هم نمی تواند نه بگوید اما در بیشتر مواقع چون ما نمی خواهیم دیگران را ناراحت کنیم و به دنبادل تایید دیگران هستیم، بله می گوییم.
- تاخیر: بدان معنی است که کارهای با ارزش را به خاطر کارهای کم ارزش به تاخیر می اندازیم و یا مدام برای انجام کاری امروز و فردا می کنیم.
- مدیریت استرس: استرس معمولا زمانی در فرد به وجود می آید که یک محرک بیرونی اتفاق می افتد و سپس توسط فرد برداشت می شود و فرد دچار استرس می شود. در مسیر پیدا کردن افسانه زندگی، این استرس بارها و بارها اتفاق می افتد زیرا قرار است بزرگترین اتفاق زندگی ما رقم بخورد. زمان تغییر، حتی تغییرات کوچک در محیط اطراف، فرد دچار استرس می شود. منبع اصلی استرس ، تغییر است و دانستن این مطلب این آگاهی را به ما می دهد که یاد بگیریم چطور در برابر استرس عمل کنیم .
استرس و عملکرد رابطه بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند و اگر این میزان استرس زیاد باشد، فرد نمی تواند علکرد خوبی داشته باشد.
گاهی برعکس، فرد به علت اینکه استرس خاصی را تجربه نمی کند، علکرد ضعیفی هم خواهد داشت. این بدان معنی است که حد مطلوبی از استرس برای عملکرد قوی لازم است و اگر فرد هیچ استرسی نداشته باشد دچار کسلی و خستگی می شود و ممکن است هدفش را وسط راه، رها کند.به این نوع استرس، استرس مثبت گفته می شود.
استرس روی سلامت افراد نیز تاثیر می گذارد و چنانچه فرد مدام این استرس را تجربه می کند، باید در کار و زندگی خود تغییر ایجاد کند.
راهکارهای مدیریت استرس:
- ارتباطات اجتماعی و روابط انسانی قوی و صحبت کردن با آنها
- استفاده از ذهن آگاهی در طول روز
- یادگیری تاب آوری و انعطاف پذیری در شرایط دشوار
- مدیریت زمان و استفاده درست از آن
- داشتن سبک زندگی سالم
- متمرکز شدن بر روی خواسته های اصلی در زمان استرس
- بین خواسته ها و توان خود توازن ایجاد کنید.
- حذف موارد استرس زا مثل دیدن اخبار
- رها کردن کامل گرایی : اغلب افراد فکر می کنند که کامل گرایی از ویژگی های مثبت آنهاست و همیشه در همه جا با افتخار می گویند که من فرد کامل گرایی هستم اما کامل گرایی بزرگترین عاملی است که هرگز نمی گذارد کاری را شروع کنیم. کامل گراها یک جمله معروف دارند که می گویند: « یا کاری را انجام نمی دهیم و یا به بهترین وجهه آنرا انجام می دهیم.» این بدان معنی است که این افراد در اغلب اوقات حتی کار را شروع نمی کنند و همیشه کار را به آینده موکول می کنند و گاهی آن آینده هرگز نمی آید و آنها بی خیال آن کار می شوند.
برای مبارزه با کامل گرایی شروع کار در همین لحظه است نه فردا. تنها کاری که برای رها کردن این کامل گرایی لعنتی می توانیم انجام دهیم اقدام است. بعد از اقدام ، کامل گرایی به طرز معجزه آسایی ناپدید می شود.
دیدگاهتان را بنویسید