هدف گذاری و مدیریت آن

هدف گذاری
هدف یعنی نقطه ایی که ما تلاش می کنیم به آن برسیم. درواقع هدف وضعیتی است که ما در آینده داریم، یعنی هر هدفی که امروزما مشخص می کنیم، نشاندهنده زندگی ما در زمان آینده است و البته که فقط یک هدف نیست بلکه مجموعه ایی از اهداف است.
برای اینکه یک هدف قوی و درست داشته باشیم ابتدا باید چشم انداز و ارزش هایمان را تعیین کرده باشیم در غیر این صورت هدف ها مدام تغییر می کنند و چیزی جز اتلاف وقت برای ما نخواهند داشت. یعنی اهدافی که بر اساس افسانه زندگی ما نباشند، بزودی رها می شوند.
یک نکته بسیارمهم در زمان هدف گذاری این است که برای تمام بخش های مهم زندگی، هدف گذاری را انجام دهیم نه فقط دریک زمینه خاص. اگر نتوانیم در همه جنبه های زندگی رشد کنیم نمی توانیم از زندگی مان احساس رضایت داشته باشیم. بنابراین در زمان تعیین هدف باید در همه زمینه های زندگی حداقل یک هدف تعیین کرده باشیم.به عنوان مثال: بیدار شدن 7صبح، ورزش کردن به مدت نیم ساعت، صرف صبحانه با خانواده و صحبت کردن با آنها، روزی 3 ساعت وقت گذراندن با همسرم، انجام دادن یک تفریح در روز، حفظ لغات انگلیسی روزی 5 کلمه و…
اگر بتوانیم تمام این بخش ها را در تعیین هدف بگنجانیم، می توانیم به تعادل در زندگی برسیم.
برایان دایسون، مدیر عامل شرکت کوکاکولا در مورد تعادل در زندگی می گوید:« زندگی خود را همانند بازی ببینید که درآن پنج توپ دارید که باید آنها در هوا نگه دارید، اسم این توپ ها شغل، خانواده، سلامتی، دوستان و سلامت روان است. کم کم متوجه خواهید شد که توپ شغل از جنس پلاستیک است که اگر از دستتان رها شود و به زمین بیفتد دوباره به سمت بالا خواهد آمد اما بقیه توپ ها یعنی خانواده، سلامتی، دوستان و سلامتی روان از جنس شیشه ساخته شده اند. اگر یکی از این توپ ها از دستتان بیفتد می شکند ویا به صورت جبران ناپذیری ترک برمی دارد و حتی ممکن است خرد شود و از بین برود و دیگر مثل روز اولش خواهد شد.باید متوجه این موضوع باشید و برای ایجاد تعادل در زندگی بکوشید.
یک نکته دیگر که در نوشتن اهداف باید مد نظر قرار دهیم این است که ذهنیت مثبت داشته باشیم زیرا اگر احتمال دهیم که در یک کار موفق می شویم و نتایج مطلوب برای آن در ذهنمان در نظر بگیریم، انگیزه و اشتیاق بیشتری برای رسیدن به آن هدف خواهیم داشت. زمانی که در زندگی تان در حال پیشرفت هستید سعی کنید اطرافتان را پر از ویژگی های مثبت کنید، مانند پاداش، تشکر، عشق، لذت و شکرگذاری.
برای تعیین هدف مناسب می توانید سوألات زیر را از خودتان بپرسید:
- چه چیزهایی در زندگی برای من بیشترین اهمیت را دارد؟
- چه جایگاهی است که همیشه آرزو داشته ام به آن برسم؟
- در زندگی می خواهم به چه نتایجی برسم ؟
- چه چیزی از خودم در این دنیا به یادگار خواهم گذاشت؟
- آیا می خواهم با تلاش فردی به اهدافم برسم؟
- چه کارهایی است که منطبق بر چشم انداز و ارزش های من است؟
ویژگی های یک هدف :
- هر هدفی که تعیین می کنید آنرا به اقدامات بسیار کوچک که در حد کارهای روزانه باشند، خرد کنید.
- در نوشتن اهداف، جملات خود را با من شروع کنید.
- در نوشت اهداف، از کلمات مثبت و زمان حال استفاده کنید.
- اهداف باید قابل اندازه گیری توسط خود شخص باشد.
- با افرادی که به آنها اعتماد دارید در مورد هدف هایتان صحبت کنید. این باعث می شود نسبت به آن اهداف متعهد شوید و خود را ملزم به انجام آن بدانید.
- پیشرفت های خود را جشن بگیرید.این کار به شما انگیزه ادامه مسیر را می دهد.
- پیشرفت های خود را یادداشت کنید.این کار نشان می دهد که آیا درمسیر قرار دارید یا خیر.
- اهداف را ساده و مشخص بنویسید و از کلی گویی بپرهیزید.
- همه اهداف در یک جهت باشند و با یکدیگر هماهنگی داشته باشند.
- اهداف به شما انگیزه بدهند تا بتوانید برای رسیدن به آنها تلاش کنید.
سوأل بزرگ در نوشتن اهداف:
هر کاری که در این دنیا انجام می دهیم، بهایی دارد یعنی برای بدست آوردن یک سری از چیزهایی که در دنیا می خواهیم مجبور هستیم چیزهایی را از دست بدهیم. مثلا اگر می خواهیم در کنکور قبول شویم مجبور هستیم از یک سری تفریحات بگذریم ویا اگر می خواهیم یک شغل جدید را شروع کنیم، وقت کمتری را برای در کنار خانواده بودن خواهیم داشت. انتخاب هر کدام از اینها به معنی ازدست دادن دیگری خواهد بود و آن بهای آن کار است. در نوشتن اهداف نیز باید ببینیم آیا حاضر هستیم برای رسیدن به آنها بهای آن را پرداخت کنیم؟ آیا حاضر هستیم برای اهداف زمان و انرژی لازم را بگذاریم؟ پاسخ به این سوأل ما را متعهد به رسیدن به اهداف می کند و هر زمان که دلسرد شویم و یا بخواهیم از اقدامات رسیدن به اهداف فرار کنیم ما را به مسیر بر می گرداند.
انواع هدف:
اهداف به لحاظ زمانی به سه دسته تقسیم می شوند:
- اهداف بلند مدت: این اهداف معمولا از لحاظ زمانی از 10 سال به بالا را مشخص می کند. در نوشتن این هدف باید تصور کنیم که می خواهیم در 10 سال آینده چه جایگاهی از لحاظ شغلی، زندگی خانوادگی و یا زندگی اجتماعی داشته باشیم.
- اهداف میان مدت: این اهداف معمولا در بازه زمانی بین 2 تا 5 سال است که مشخص می کنیم در این مدت چه کارهایی را در راستای اهداف بلند مدت انجام خواهیم داد.
- اهداف کوتاه مدت : این اهداف در بازه زمانی بین 6ماه تا یک سال است که تمام اقدامات، آموزش ها و کسب مهارت ها را در این اهداف می گنجانیم.
انواع هدف بر اساس ماهیت
1-اهداف خوب بودن:
افرادی که این هدف را انتخاب می کنند، به دنبال احساس ارزشمندی در زندگی هستند و اگر نتوانند به اهدافشان دست پیدا کنند، دچار اضطراب، نگرانی و نا امیدی می شوند. افرادی که اهداف خوب بودن را انتخاب می کنند معمولا باهوش و با استعداد هستند اما اگر در رسیدن به اهدافشان دچار مشکل شوند، اعتماد به نفسشان را از دست می دهند.
2-اهداف بهتر شدن:
افرادی که این هدف را دنبال می کنند، میل به توسعه و پیشرفت مهارت هایشان دارند. آنها با رسیدن و یا نرسیدن به هدف خود را قضاوت نم کنند بلکه با پیشرفتی که در طول زمان داشته اند، ارزیابی می کنند و مدام این سوأل ها را از خود می پرسند که آیا درحال یادگیری هستم؟ آیا پیشرفت کرده ام؟
اگر برای این افراد مشکلاتی پیش آید و یا عملکرد ضعیفی داشته باشند خود رابه خاطر کمبود توانایی هایشان سرزنش نمی کنند و سعی می کنند مهارت هایشان را بهبود ببخشند.این افراد معمولا از مسیر اهداف خود لذت می برند.
3-اهداف ارتقایی:
این گروه از افراد نمی خواهند فرصتی را از دست بدهند و کل زندگی خود را صرف بدست آوردن موفقیت ها می کنند و بیشتر تمرکزشان بر روی دستاوردهایشان است.معیار ارزیابی این افراد موفقیت هایشان است. زمانیکه این اهداف را انتخاب می کنید، سعی می کنید زندگی تان را از مثبت ها پر کنید و به آینده خوشبین هستید.
4-اهداف پیشگیرانه:
این افراد بیشتر تلاش می کنند که خطرات و یا تلفات را کاهش دهند. بیشتر تمرکزشان بر روی امنیّت است. افرادی که این اهداف را انتخاب می کنند سعی می کنند از مسائل منفی مانند: گناه، تنبیه، دردها، رنج ها و اضطراب ها دور شوند.این افراد بیشتر راجب به موفقیت های گذشته صحبت می کنند.
هر هدفی که انتخاب کنیم باید هم جهت با رسالت اصلی ما باشد وگرنه به زودی رها خواهد شد.
موانع دستیابی به اهداف
بزرگترین مانع رسیدن به اهداف افکار درونی ما هستند. افکار و احساسات مخربی که به ما می گویند تونمی توانی به اهدافت برسی و باعث می شوند انگیزه به شدت پایین بیاید و تردید، ناامیدی، خشم، پریشانی و اضطراب درون ما رخنه کند.
بهترین راه مقابله با زمزمه های درونی و افکار منفی درون ذهن، یادداشت همه احساسات مخرب و ذهن آگاهی نسبت به آنهاست. با کمک ذهن آگاهی می توان در زمان حال بود و از همراهی افکار منفی که ما را با خود به گذشته و آینده می برند، اجتناب نمود.
گاهی موانع دستیابی به اهداف فقط مربوط به درون ما نیستند. گاهی مسائل بیرونی نیز باعث توقف اهداف ما می شوند. مانند: مسائل مالی، زمان، خانواده، کمبود مهارت و تخصص، نبود تجربه کافی. در هنگام عبور از این محدویت ها اولویت های ما تعیین می کنند که باید از این موانع عبور کنم یا در آنها باقی بمانم.
به عنوان مثال یک نفر می خواهد شغل کنونی اش را رها کند و به دنبال شغل مورد علاقه خود برود. از طرفی به خاطر مشکلات اقتصادی نمی تواند شغلش را رها کند. اگر این فرد هدف و الویتش تغییر شغل باشد تمام تبعات آن را خواهد پذیرفت و راهش را پیدا می کند.
دیدگاهتان را بنویسید